از دیرباز، موسیقی در فرهنگ ایرانی نه تنها ابزاری برای شادی و جشن بوده، بلکه نقشی پررنگ در آیینهای سوگواری نیز ایفا کرده است. ایرانیان از دوران کهن، برای ابراز غم، دلتنگی و همدردی با بازماندگان، از موسیقی استفاده میکردند. موسیقی سوگ در فرهنگ ایرانی، ترکیبی از آوازهای حزنآلود، نغمههای آیینی و سازهای خاص است که هم به آرامش روح متوفی و هم به تسکین اندوه بازماندگان کمک میکند.
ریشههای تاریخی آیینهای موسیقایی سوگواری
رد پای آیینهای موسیقایی در مراسمهای عزاداری ایرانی، به دوران باستان بازمیگردد. در مراسم مرگ پادشاهان هخامنشی، روایتهایی از آوازخوانی و نوحهخوانی زنان در اسناد تاریخی آمده است. در دورههای پس از اسلام نیز، بهویژه در عزاداریهای مذهبی، نغمهها و مرثیهسرایی جایگاه ویژهای یافتهاند.
در مناطق مختلف ایران، هر قوم و منطقه، آیینهای خاص خود را در مراسم عزاداری دارد که موسیقی، بخش جداییناپذیری از آن است. از شمال تا جنوب، از کردستان تا بلوچستان، همهجا میتوان نمونههایی از موسیقیهای عزاداری را یافت که نشان از تنوع و عمق این سنت دارد.
نقش آواز و مرثیه در سوگواریها
در بسیاری از مراسمها، آوازهایی با اشعار غمانگیز و عرفانی خوانده میشود. این آوازها اغلب در دستگاههای موسیقی ایرانی مانند شور، نوا یا سهگاه اجرا میشوند که ذاتاً حس حزن و اندوه را منتقل میکنند.
مرثیهسرایان یا همان "نوحهخوانها"، افرادی هستند که با لحن خاص و مهارت بالا، اشعاری در وصف متوفی یا مصیبتها میخوانند. آنها معمولاً از اشعار مذهبی یا شعرهای کهن فارسی بهره میبرند تا مفاهیم عمیق انسانی، از جمله مرگ، فنا، دلتنگی و امید به رستگاری را منتقل کنند.
سازهای مورد استفاده در مراسم سوگواری
در آیینهای موسیقایی سوگواری ایرانی، برخی سازها بیش از سایرین کاربرد دارند:
-
نی: ساز عرفانی که صدای آن غم و اندوه را بهخوبی منتقل میکند. نینوازی در مجالس ختم یا مراسمهای سنتی رایج است.
-
دف: گرچه بیشتر با موسیقی عرفانی و شادمانه شناخته میشود، اما در برخی مناطق ایران، بهویژه در مراسمهای دراویش، از دف در عزاداریها نیز استفاده میشود.
-
تاس و طبل: در آیینهای عاشورایی کاربرد دارند و نماد ریتم عزاداری هستند.
-
کمانچه و تنبور: در مناطق کردی و لر، این سازها در مراسم سوگ نواخته میشوند و بار عاطفی فراوانی دارند.
تنوع آیینهای موسیقایی سوگواری در ایران
هر قوم و منطقهای، سنتهای خاصی در آیینهای سوگواری دارد. برای نمونه:
-
کردها: آیینهایی مانند "لاوه" که با آوازهای دستهجمعی همراه است.
-
بلوچها: سوگواری با نوای غمگین "دوتار" و اشعار خاص محلی.
-
قوم لر: مرثیهخوانی توسط زنان به همراه سازهای کمانچه و دهل.
-
اهالی جنوب ایران: استفاده از نیانبان و اجرای آوازهای غمانگیز عربی-فارسی در مراسم درگذشت.
این تنوع فرهنگی نشان میدهد که موسیقی سوگ در ایران فقط یک عمل هنری نیست، بلکه بخشی از هویت اجتماعی، فرهنگی و معنوی مردم است.
کارکردهای روانی و اجتماعی موسیقی سوگ
از نگاه روانشناسان، موسیقی در آیینهای سوگواری، نهتنها به ابراز احساسات کمک میکند، بلکه بهعنوان راهی برای درمان سوگ نیز شناخته میشود. شنیدن آوازهایی که بیانگر اندوه مشترک است، به بازماندگان این حس را میدهد که تنها نیستند. بهویژه در فرهنگی مانند ایران، که جمعگرایی و همدلی اهمیت دارد، موسیقی میتواند نقش مهمی در کاهش تنشهای احساسی، ایجاد فضای آرامش و همبستگی ایفا کند.
موسیقی سوگواری در مراسم رسمی امروز
امروزه در بسیاری از مراسمهای ترحیم، هنرمندانی حضور مییابند که با اجرای ساز و آواز، فضای آرام و معنویای برای حاضرین ایجاد میکنند. استفاده از موسیقی زنده با اشعار عرفانی یا حتی قطعاتی از استادان موسیقی سنتی ایران (مانند محمدرضا شجریان یا شهرام ناظری)، به مراسم ختم، جلوهای محترمانه و هنرمندانه میبخشد.
این گونه موسیقیها به جای آنکه غم را تشدید کنند، نوعی تسکین روحی ایجاد کرده و به جای سوگواری صرف، یادبودِ شرافتمندانهای برای متوفی فراهم میسازند.
نتیجهگیری
موسیقی سوگواری در فرهنگ ایرانی، چیزی فراتر از نوا و ساز است. این آیینها، بازتابی از فلسفهی زندگی، مرگ و پیوند انسان با معنویتاند. شناخت این آیینها نهتنها ما را با سنتهای ملیمان آشنا میسازد، بلکه به ما کمک میکند تا با مرگ به شیوهای انسانی، هنرمندانه و آرامشبخش مواجه شویم.